روستــــای جیرانبــــــلاغ



بهلول و آب انگور

روزی یکی از دوستان  بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟

بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم.

 آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

sepidedam سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه 17770423 کتاب/جزوه/فایل درسی/اموزش/تحقیق/پاورپوینت ادبیات گنجشکِ باران خوردِ آموزش و پرورش مغز محور fardinblog1 شورای دانش آموزی دبیرستان شهیدبهشتی قائن انجمن علم اطلاعات و دانش شناسی کرمانشاه